جدول جو
جدول جو

معنی تطبیق کردن - جستجوی لغت در جدول جو

تطبیق کردن
برابر کردن دو چیز با هم مطابق ساختن
تصویری از تطبیق کردن
تصویر تطبیق کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تصدیق کردن
تصویر تصدیق کردن
براست داشتن، راست شمردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تربیت کردن
تصویر تربیت کردن
پرورش دادن، فرهیختن
فرهنگ واژه فارسی سره
بررسیدن پس بر رسید مسلمان زاده بود پی جستن بر رسیدنوارسی کردن پژوهیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحمیق کردن
تصویر تحمیق کردن
نابخرد شمردن نسبت حماقت بکسی دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تربیت کردن
تصویر تربیت کردن
فرهوختن پروردن فراهیختن هختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تزریق کردن
تصویر تزریق کردن
داخل کردن داروی مایع در زیر پوست بدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تدبیر کردن
تصویر تدبیر کردن
چاره کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشبیه کردن
تصویر تشبیه کردن
همانند کردن چیزی را بچیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تطهیر کردن
تصویر تطهیر کردن
پاک کردنپاکیزه ساختن شستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تطمیع کردن
تصویر تطمیع کردن
بطمع انداختن آزمند کردن بیوسانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسبیح کردن
تصویر تسبیح کردن
بپاکی یاد کردن خدای را، سبحان الله گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
جدا کردن، پراکنده کردن، کم کردن کاستن، جدایی، کاهش، کم کردن عدد کوچکتر از عدد بزرگتر کوچکتر را مفروق و بزرگتر را مفروق منه گویند، جمع تفریقات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقبیح کردن
تصویر تقبیح کردن
زشت گفتن زشت شمردن بد گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعویق کردن
تصویر تعویق کردن
به واپس انداختن دیر کردن تاخیر و درنگ کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلفیق کردن
تصویر تلفیق کردن
بهم پیوستن، بهم بستن سخن
فرهنگ لغت هوشیار
بیدار کردن بیداراندن آگاهاندن، ادب کردن، گوشمالی توجیدن بیدار کردنهوشیار ساختن، آگاه کردن، گوشمال دادن مجازات کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تثبیت کردن
تصویر تثبیت کردن
استوار کردن پا برجا کردن: (مقام خود را تثبیت کرد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحقیق کردن
تصویر تحقیق کردن
Research, Investigate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تفریق کردن
تصویر تفریق کردن
Subtract
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تعلیق کردن
تصویر تعلیق کردن
Suspend
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تشویق کردن
تصویر تشویق کردن
Applaud, Cheer, Encourage
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تزریق کردن
تصویر تزریق کردن
Inject
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تنبیه کردن
تصویر تنبیه کردن
Castigate, Chasten
دیکشنری فارسی به انگلیسی
расследовать , исследовать
دیکشنری فارسی به روسی
аплодировать , подбадривать , поощрять
دیکشنری فارسی به روسی
приостанавливать
دیکشنری فارسی به روسی
klatschen, anfeuern, ermutigen
دیکشنری فارسی به آلمانی